خلاصه داستان : مردی مرزنشین که در کنتاکی زندگی می کند پس از افزایش جمعیت منطقه تصمیم می گیرد به همراه پسرش به غرب وحشی در تگزاس نقل مکان کند.در بین راه او یک پیشخدمت برای خود استخدام می کند و...

خلاصه داستان : "اد آوری" معلم و همسری خوب دچار بیماری نادری است. او در بیمارستان بستری شده و طبق نظر پزشکان تنها چند ماه فرصت زندگی دارد. او می پذیرد در یک درمان آزمایشی شرکت کند سپس به طور معجزه آسایی بهبود یافته و به خانه نزد همسر و پسرش بازمی گردد. اما این درمان معجزه آسا تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود...

خلاصه داستان : پاریس. «رجى لامبرت» ( هپبرن ) هنگام بازگشت از سفرى تفریحى با جنازه‏ ى شوهرش روبه‏ رو مى‏ شود. چهار مرد به دنبال رجى هستند و مردى ( گرانت ) به كمكش مى‏ آید كه معلوم نیست قهرمان است یا جاسوس یا قاتل...

خلاصه داستان : هواپیما های آمریکایی برای انجام حمله هسته ای عازم مسکو هستند، اما این عملیات تنها حاصل یک اشتباه الکتریکی است و نه بیشتر...

خلاصه داستان : یک دلال ازدواج بنام «دالی لوی» به نیو یورک سفر می کند تا مردی ثروتمند و مجرد و مشهور را ملاقات کند...

خلاصه داستان : "هیلدی جانسون" یکی از گزارشگران برتر روزنامه شیکاگو در دهه 1920 است. او که از شرایطش خسته شده تصمیم دارد استعفاء داده و ازدواج کند. اما سردبیر زیرک او "والتر برنز" نقشه های دیگری برای او دارد…

خلاصه داستان : "لوئیس" و "کلارک" دو کمدین مشهور هستند اما خارج از صحنه آنها با یکدیگر مشکل داشته و بیش از بیست سال است که با هم حرف نزده اند. "بن" برادر زاده "کلارک" تهیه کننده برنامه است که می خواهد این زوج کلاسیک را دوباره کنار هم قرار دهد و...

خلاصه داستان : "سانی پالوسو" (والتر ماثو) و "دونالد کوئینل" (رابین ویلیامز) دو مرد بدشانس هستند که کار خود را از دست داده و در یک بار با هم آشنا می شوند. آنها سارقی را که قصد سرقت از بار دارد متوقف کرد و تبدیل به قهرمان می شوند. اما سارق فرار کرده و تصمیم می گیرد آنها را تعقیب کند...

خلاصه داستان : "کاپیتان رد" یک کشتی دزدان دریایی را با کمک "فراگ"، یک ملوان جوان فرانسوی هدایت می کند.یک روز او توسط یک کشتی اسپانیایی دستگیر می شود اما با استفاده از خلاقیتش خدمه را به شورش تشویق کرده و پس از تصاحب کشتی، برادر زاده یکی از فرماندارن اسپانیایی را می رباید...

خلاصه داستان : «دنیس»، بچه ی شیطان شش ساله، زندگی را برای یکی از همسایه ها، یعنی «آقای ویلسن» بدعنق (ماتو) سخت می کند...